فینال 400 متر پارادو و میدانی قهرمانی جهان در هند با درخشش هاجر صفرزاده همراه بود ولی یک صدم ثانیه پیش از رسیدن او، حریف انگلیسی به خاطر محرومیت هاجر از دونده همراه زودتر به خط پایان رسید و مدال طلا را از آن خود کرد.
به گزارش سرویس ویژه واندا اسپورت لحظات دردناک افتادن هاجر روی پیست و تصویر تلویزیونی او از درد عمیقی خبر می داد که این دونده زن توان خواه می بایست براساس قانون از یک دونده مرد همراه استفاده می کرد، ولی قوانین مذهبی حاکم بر ورزش ایران و تبعیض جنسیتی برای این زن ورزشکار باعث شد در نتیجه سالها تلاش مدال طلا را در کمتر از یک صدم ثانیه از دست بدهد.

رفتار بنیادگرای مذهبی در ورزش پس از انقلاب 57 باعث حذف فله ای زنان از ورزش قهرمانی و میدان های ورزشی باشگاهی و ملی در ایران شد، در دوره ای وحشتناک تا 12 سال پس از انقلاب اسلامی هیچ رشته ورزشی برای زنان وجود نداشت و تمامی تیم های دختران و زنان حذف شده بودند.
نخستین رویکرد برای حضور زنان در ورزش همزمان با بازی های آسیایی پکن 1990 و دوران پس از جنگ در سال 1369 بود زمانی که جریان نظامی مسلط شده به سازمان تربیت بدنی تصمیم گرفتند تعدادی از کارمندان حراست و اداری سازمان تربیت بدنی را در قالب ورزشکار در رژه بازی های آسیایی با چادر مشکی وارد کنند و در فینال بازی های فوتبال پس از قهرمانی تیم ملی ایران سربندهای مذهبی از دوران جنگ را به سر بازیکنان تیم ملی بستند!


6 سال طول کشید تا تغییرات سیاسی و وارد شدن جریان نوگرا با فشار مطالبه مردم در فضای ورزش باعث شود که در آتلانتا 96 که در 100 سالگی المپیک بود، لیدا فریمان با لباس های گشاد، مقعنه، آستین، دستکش، شلوار و ظاهری کاملا پوشیده که با گرمای تابستانی آمریکا کاملا ناهمخوانی داشت به عنوان نخستین تیرانداز زن پس از انقلاب به المپیک رفت.

از دهه 80 خورشیدی راه اندازی تیم های ورزشی زنان با فشار فدراسیون های جهانی و آسیایی و جریمه ها و محدودیت ها به اجبار در برنامه سازمان ورزش قرار گرفت، ولی همواره هر تغییر یا پیشرفتی در ورزش زنان با پرخاش های چهره های تندرو کف خیابانی یا امام جمعه های افراطی با بدترین کلمات و مقایسه ها روبرو می شد.
همین رویکرد نشان می دهد که در طول همه این سالها جریان خاصی با دقت فرایند محصور بودن ورزش زنان و کنترل نا برابری جنسیتی در ورزش را به ضرر زنان مدیریت می کنند و اجازه نمی دهند کانال های جدیدی برای فرصت های برابر و پایان تبعیض های جنسیتی برای ورزش زنان پایان بپذیرد.
در تازه ترین دستاورد دستورهای نانوشته و فشارهای پنهانی به ورزشکاران زن، هاجر صفرزاده با وجود قوانین جهانی برای داشتن همراه دونده مرد، به دلیل استناد به مسایل مذهبی بی ربط به ورزش از داشتن همراه محروم بود و نتوانست از کمک او برای درک وضعیت رسیدن به خط پایان و رسیدن حریف انگلیسی با خبر شود و حالا با قلبی پر از درد فقط در اینستگرامش شکایت می کند.


حجم بی تفاوتی به ورزش زنان تا همین امروز در هیچ کشور دنیا جز افغانستان و ساختار فکری طالبان سابقه نداشته و این زنان و دختران مظلوم ایرانی هستند که 5 دهه با چنگ و دندان راه های تازه و مسیر نو برای درخشش در ورزش و نشان دادن استعدادهای خودشان باز می کنند.
دنیای هاجر صفرزاده، دنیای الناز رکابی، دنیای کیمیا علیزاده و هزاران ورزشکار زنی که حق و سهم آنها از فرصت های ورزشی نابود شد به خاطر عقاید مذهبی اقلیت تمامیت خواهی هست که تا سه دهه پیش ورزش را برای زنان مفسده می پنداشتند و حالا که متوجه شده اند می توانند با آن پیام سیاسی به جهان برسانند، اندک فضایی برای فعالیت ورزش زنان باز کرده اند.
کمیته المپیک، کمیته پارالمپیک، وزارت ورزش، فدراسیون دومیدانی و فدراسیون ورزش های توان خواه به عنوان کارمندان بله قربان گویی هستند که با قوانین اعلامی سعی در کنترل استعدادها برای انجام قوانین هستند، نه رسیدن به قهرمانی و مدال های جهانی!
این بدنه بی خاصیت و مدیران بی قواره فهمی از «قلبی پر از درد هاجر» و اشک های کیمیا علیزاده ندارند، آنها سالهاست که برای خوش رقصی و حفظ آب باریکه حقوق بخور و نمیر و جایگاه های حقیر اداری، بدترین قوانین و رفتارها را با ورزشکاران دختر و زن ایرانی روا داشته و 5 دهه گشت ارشاد ورزشی را در تیم های دختران و زنان را پیش از خیابان شهر اجرا کرده اند.



